دریزدفردا منتشر شد که مسئولین همیشه پاسخ نگوی استان هم به سادگی از کنارش عبور نمودند
انبوه سازان يزدي، مجوز «اسلحه» مي گيرند!؟
مسئولين سياسي و امنيتي استان، مواظب باشيد كه در تله سياست سپيد نيفتيد!
در «آمريكا» و «انگلستان» و ايتاليا و بعضي ديگر از كشورهاي سرمايه داري، مغازه هاي اسلحه فروشي، بصورت قانوني مشغول بكار هستند و سلاح مورد نياز «گانگسترها» و «قاچاقچيان» و «سرمايه دارها» را تامين مي كنند، و سرمايه داران و سران باندهاي مافيايي و قاچاقچيان مواد مخدر، براي حفاظت از «جان» خود، محافظ و نگهبان و «بادي گارد» استخدام مي كنند، و گاه درگيري بين باندهاي فساد و فحشاء و مافيايي، باعث آدم ربايي و قتل و كشتار زياد و بحث انگيزي در سطح شهرها مي گردد؛ و اما! حادثه شليك كور به اتومبيل هاي گرانقيمت «انبوه سازان» معروف يزدي، آيا به گرفتن مجوز اسلحه و استخدام «بادي گارد» و «محافظان مسلح» ختم خواهد شد!؟
مدتها پيش و به بهانه خطر آدم ربايي، مجوز «كلت» به يك كارخانه دار و سرمايه دار تازه بدوران رسيده معروف يزدي داده شد، و اما آيا اينك، زمين بازان و انبوه سازاني كه در سالهاي اخير با استفاده از «رابطه» و «رانت» و «باد» ثروت دار شده اند، به بهانه سوء قصد و القاء شايعه ناامني، درصدد بدست آوردن قدرت و اسلحه مي باشند!؟
با توجه به پيوند سياست با انبوه سازي، و رابطه مديران سياسي و حزبي سابق استان با شركت هاي انبوه سازي، از حادثه شليك ظهر هنگام در بيابانهاي دخمه نبايد بسادگي گذشت، چرا كه پشت اين شليك هاي ساده و كوچك، شايد كه سياست و نقشه و برنامه و هدف بزرگي پنهان باشد.
سابق، باندهاي كوچك زمينخوار يزدي، براي تصاحب زمين، دسته و گروه بزن بهادر و چاقوكش و زنجير و تبر و قمه زن داشتند، و در دعواهاي ساختگي، مخالفان و منتقدان و مزاحمان، با تردستي و به بهانه هاي واهي و مختلف، طعمه نيش چاقوي چاقوكشان حرفه اي و ضربه «تبر» و «مشت» و «لگد» بزن بهادران تنومند مي شدند، و امروز، همزمان با پيشرفت و رشد تكنولوژي و گسترش انبوه سازي، انبوه سازان نيز پيشرفت كرده و براي تسويه حساب هاي شخصي و از رده خارج كردن مخالفان و منتقدان، بسراغ اسلحه گرم مي روند، و مهمتر اينكه، در صورت عدم گرفتن مجوز اسلحه، بهانه اي براي عدم تعهد به تعهدات و وعده هاي داده شده و قراردادها و خروج سرمايه از استان و ايران پيدا خواهند كرد.
شركت «فراز» كه مهمترين و بزرگترين و بحث انگيزترين شركت سياسي انبوه سازي استان يزد بوده و در دهه اخير بيشترين درآمد و افزايش سرمايه را داشته است، ناگهان در راستاي سياست هايي تغيير مديريت داده، و سرمايه هاي مردم، در جدال بين مديران، سرگردان مي شود، و حال با توجه به مشكلات عديده مجتمع تجاري پرديس، و ميلياردها تومان سرمايه سرمايه گذاراني كه با وعده و وعيد و تبليغات شبكه تابان، مغازه هاي پرديس را پيش خريد كرده اند، مديران و دست اندركاران فراز در جستحوي راهي براي فرار از «تبعات» و «مشكلات» هستند، و چه بهانه اي بجز ناامني و نبود امنيت، مي تواند برگ برنده را در دستان مديران و سهامداران فراز قرار دهد!؟
آيا «شايعه» ناامني و نبود امنيت به محوطه پروژه ها نيز سرايت كرده و محافظان و نگهبانان مجتمع هاي در حال ساخت نيز براي دفاع از حريم كارگاهها، مسلح به سلاح هاي سرد و گرم مي شوند!؟ و اما در اين ميان، وظيفه و تكليف نيروهاي جان بركف و زحمتكش نيروي انتظامي و سربازان گمنام امام زمان (عح) چه مي شود!؟
براستي! هدف از گلوله باران كردن پرادو و تويوتا انبوه سازان در بيابانهاي دخمه چه بوده است، و چرا تيراندازان، اتومبيلها را نشانه رفته اند و نه آدمها را!؟
در جدال انبوه سازان، دارالعباده يزد، دارالفساد تكزاس مي شود!؟
هدف تفنگ داراني كه خيابانهاي «صفائيه يزد» را با خيابان هاي «تكزاس» اشتباه گرفته اند، از شليك «كور» چيست!؟
در هواي «سرد» آذر، سكوت و بي تفاوتي مسئولان شهر و استان يزد را در قبال عملكردهاي مافيايي و سوال برانگيز انبوه سازان كهنه كار باند سپيد، شليك گلوله هاي «گرم» كلاشينكوف مي شكند، و در كنار اسكلت ساختمان هاي نيمه ساز، اتومبيل هاي گرانقيمت «پرادو» و «تويوتا» در «كمال خونسردي» گلوله باران و سوراخ سوراخ مي شود، و اما چه كسي و چرا ماشه را چكانده و بجاي «آدمها»، «اتومبيل ها» را نشانه رفته است!؟
هدف چماق داران ديروز و تيراندازان امروز، كه خيابانهاي «صفائيه يزد» را با خيابان هاي «تكزاس» اشتباه گرفته اند، نه آدمها و سرمايه دارها، كه سرمايه و اتومبيلها بوده است، و اما آيا در غوغاي «پرديس» شهسواري و «خليج فارس» اويسي و «آرمان» سفيد، اين نيز يك بازي «كهنه» تبليغاتي، براي منحرف كردن ذهن مسئولان استان و افكار عمومي جامعه نيست!؟
دوستان و همراهان و همكاران ديروز، امروز بنا به سياست هاي برد- برد «پدرخوانده» كهنه كار، در قالب دشمن و رقيب، روبروي هم قرار مي گيرند، و در يك جدال سهمگين، ناخواسته قرباني «سياست» شده و همديگر را به سود «پدرخوانده» از صحنه بدر كرده و ورشكست مي كنند، و در نهايت، اين برف است، كه در كوير يزد، «سپيد» باقي مي ماند.
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 27,ژانویه,2025